اینترنت؛ شهرِ بیقانون یا قلمروِ حاکمیتی؟ (درآمدی بر حکمرانی رسانه – قسمت ۲)
مقدمه: توهمِ «فضای رها»
آیا تا به حال فکر کردهاید چرا برای رانندگی در خیابانهای شهر، نیاز به گواهینامه، بیمه و رعایت صدها قانون راهنمایی و رانندگی دارید، اما برای ورود به «بزرگراه اطلاعات» (اینترنت)، هیچ پیششرطی وجود ندارد؟
بسیاری از کاربران و حتی نخبگان تصور میکنند فضای مجازی، یک فضای «تکنیکال»، «خنثی» و «رها» است. جایی که آزادی مطلق حکمفرماست و هیچ مالکی ندارد. اما علم سیاستگذاری (Policy Making) نظر دیگری دارد.
واقعیت این است که اینترنت، شاید «بیدولت» به نظر برسد، اما هرگز «بیقانون» نبوده است. فقط سوال اینجاست: قانونگذار کیست؟
در قسمت دوم از سلسله مقالات «رسانه تراز»، به سراغ ضلع دوم مثلث، یعنی «حکمرانی رسانه» میرویم تا بفهمیم چرا فضای مجازی، بیپدر و مادر نیست.
تفاوت کلیدی: حکومت (Government) یا حکمرانی (Governance)؟
در ادبیات سیاسی و رسانهای، تفکیک این دو واژه بسیار حیاتی است. ما در فضای فیزیکی با «حکومت» سر و کار داریم، اما در فضای مجازی با «حکمرانی» مواجهیم.
- حکومت (Government): ساختار سنتی قدرت است؛ دولت، پلیس و مجلس که قانون را به صورت عمودی (از بالا به پایین) دیکته میکنند.
- حکمرانی (Governance): فرآیندی پیچیدهتر، افقی و چندجانبه است. در اینجا، قدرت بین دولتها، بخش خصوصی (شرکتهای فناوری) و جامعه مدنی تقسیم شده است.
نکته مهم:
وقتی اینستاگرام پست شما را حذف میکند، یا گوگل نتایج خاصی را به شما نشان نمیدهد، آنها دارند بر شما «حکمرانی» میکنند. آنها قانون میگذارند (Terms of Service)، قضاوت میکنند (تشخیص محتوای نامناسب) و اجرا میکنند (حذف اکانت).
بنابراین، ما در اینترنت آزاد نیستیم؛ بلکه «شهروندانِ جمهوریهای دیجیتال» (مثل جمهوری گوگل یا جمهوری متا) هستیم و تابع قوانین آنها.
افسانهی «اینترنتِ بدون مرز»
یکی از بزرگترین دروغهایی که در دهههای گذشته تکرار شد، این بود: «اینترنت مرز ندارد و دهکدهای جهانی است.»
اما واقعیت فنی و حقوقی چیز دیگری را نشان میدهد. مفهوم «حاکمیت سایبری» (Cyber Sovereignty) اکنون دکترین اصلی قدرتهای بزرگ جهان است. این مفهوم میگوید هر کشور حق دارد بر دادهها، زیرساختها و قوانین فضای مجازی در قلمرو خود تسلط داشته باشد.
امروز اینترنت جهانی تکهتکه شده است و ما با مدلهای مختلف حکمرانی روبرو هستیم:
- مدل آمریکایی (سیلیکونولی): قدرت اصلی دستِ شرکتهای بزرگ (Big Tech) است. دولت دخالت مستقیم نمیکند، اما شرکتها در لایههای پنهان با نهادهای امنیتی (مثل NSA) همکاری میکنند.
- مدل اروپایی (تنظیمگری): تمرکز بر «حریم خصوصی» و «حقوق کاربر» است. قانون GDPR اروپا، مرزهای سفت و سختی برای حفاظت از دادههای شهروندانش در برابر شرکتهای آمریکایی کشیده است.
- مدل چینی/روسی (بومیسازی): اینترنت را جزوی از خاک ملی میدانند. آنها با ایجاد «دیوار آتش» و راهاندازی پلتفرمهای بومی (مثل ویچت و یاندکس)، استقلال خود را حفظ کردهاند.
مسئلهی ایران: کاربر یا حکمران؟
سوال اساسی برای جامعه دانشگاهی و نخبگان ما این است:
آیا ما (به عنوان کشور) میخواهیم صرفاً «کاربر» (User) و مصرفکننده در زمینِ بازی دیگران باشیم؟ یا حق داریم برای زیستبوم دیجیتال خودمان «قانون» داشته باشیم؟
حکمرانی رسانه فقط به معنای «فیلترینگ» (که سادهترین و گاهی ناکارآمدترین ابزار است) نیست. حکمرانی یعنی:
- حفاظت از دادههای ژنتیکی و بانکی مردم در برابر خروج از کشور.
- گرفتن مالیات از پلتفرمهای خارجی که در ایران درآمد دارند.
- پاسخگو کردن پلتفرمها در برابر انتشار محتوای آسیبزا (مثل خشونت یا کلاهبرداری).
کشوری که در فضای سایبر مرز و قانون نداشته باشد، مثل خانهای است که دیوار ندارد؛ هر کسی میتواند وارد شود، هر چیزی را ببرد و هیچ مسئولیتی نپذیرد.
💡 نکات کلیدی این درس:
- حکمرانی vs حکومت: در فضای مجازی، پلتفرمها (گوگل، متا) نقش حاکم را بازی میکنند.
- پایان رویای بیمرزی: تمام قدرتهای جهان به سمت ایجاد «مرزهای سایبری» حرکت کردهاند.
- استقلال دیجیتال: حکمرانی یعنی تبدیل شدن از «کاربر منفعل» به «معمار فعال».
در قسمت بعد چه میخوانیم؟
حالا که میدان جنگ (ذهن) را شناختیم و فهمیدیم که این فضا صاحب دارد (حکمرانی)، نوبت به «عمل» میرسد.
در قسمت سوم، وارد حوزه «روابط عمومی راهبردی» میشویم و میپرسیم: آیا دوران بیانیههای خشک و رسمی تمام شده است؟ چگونه باید در این فضا حرف زد که شنیده شویم؟